ویجیاتو: نقد فیلم رستاخیز

ساخت وبلاگ

این‌بار بی‌مقدمه می‌گویم که با اثری تکان‌دهنده روبه‌رو هستید که در سینمای ایران کم‌نظیر است. حالا که بحث این روزها پیرامون فیلم جدید درویش داغ است؛ ویجیاتو را در نقد فیلم رستاخیر همراهی کنید.

  • نویسنده و کارگردان: احمدرضا درویش
  • تهیه‌کننده: تقی علیقلی‌زاده، دلتا مدیا، آکوا فالز
  • بازیگران: آرش آصفی،حسن‌پورشیرازی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، پوریا پورسرخ

نقد فیلم رستاخیر

مقدمه: وقتی مظلومیت امام حسین با مظلومیت احمدرضا درویش گره می‌خورد

پیش از بررسی فیلم باید بگویم به شدت منقلب و خشنود و در عین حال ناراحت هستم. خشنود از اینکه بالاخره عده ای توانستند فیلم رستاخیر را ببینند و ناراحت از اینکه چرا این اثر از پنجره یوتیوب به دستشان رسید و نه پرده عریض سینماها. نمی‌دانم در توصیف چنین فیلم عمیقی از کجا باید شروع کنم. قطعا سخن آغازین درباره دلایل اکران نشدن فیلم رستاخیز (ساخته شده در سال 1391) است.

فیلم فوق العاده احمدرضا درویش که به دلیل اعتراضات عده‌ای از روحانیون و بخش بسیار کوچکی از مردم که گمان می‌کنم حتی فیلم را ندیده‌اند، تا امروز از اکران بر پرده‌های سینماهای ایران محروم مانده است. فیلمی که به زبان انگلیس و عربی با نام‌های « Hussein Who Said No : حسین، آنکه گفت نه» و «القربان» شناخته می‌شود.

فیلم احمد رضا درویش از نگاهِ ما مخاطبانی که پیش تر فیلم را دیده‌ایم، یکی از بهترین، خوش‌ساخت‌ترین، تاثیرگذارترین و عاشورایی‌ترین فیلم سینمای ایران است. احمدرضا درویش قطعا و به حق ناراحت و آزرده خاطر است که چرا فیلمی که آرزوی ساخت‌اش را به مدت 25 سال در دل داشته، حال نه تنها سال‌ها در توقیف است بلکه اخیرا نسخه دوبله عربی آن به طور غیرمجاز و با زیرنویس فارسی در فضای مجازی پخش شده است.

نقد فیلم رستاخیر

افرادی که فیلم را دیدند به عنوان مخاطبی که عطش دیدن این فیلم را داشته اما دستشان به نسخه و پخش قانونی آن نرسیده است؛  باید به نوبه ای از احمد رضا درویش و همه عوامل این فیلم که به مدت ده سال برای ساخت این اثر خون دل خورده‌اند عذرخواهی کنند. اما گناه این مخاطبان چیست که می‌خواهند بالاخره بعد از سال‌ها در روزهایی که متعلق به امام حسین است، فیلمی عاشورایی ببیند.

باید از مسئولانِ محترم وزارت ارشاد سوال کرد که چرا فیلمی همچون رستاخیز با وجودِ داشتن مجوز ساخت و نمایش و با وجود دریافت 8 سیمرغ بلورین و به عنوان بهترین فیلم و بهترین کارگردانیِ سی و دومین جشنواره فیلم فجر و باز هم با وجود رضایت کارشناسان دینی و هنری که فیلم را در اکران‌های خصوصی دیده‌اند، اینطور ناجوان‌مردانه و مظلومانه از پرده‌های سینما به پایین کشیده می‌شود؟ چطور نظر مخاطبانی اندک و ناآگاه می‌تواند مخاطبان بی‌شماری را از دیدن چنین فیلمی به راحتی محروم کند؟

جای تعجب است که عده‌ای به خاطر جزییات بی‌اهمیت به فیلم تاختند. اگر ماه کامل را استعاره‌ای از امام و یاران‌اش درنظر بگیریم چه نیازی هست تاریخ دقیق کامل شدن ماه را بدانیم. همه آن وقایع مهیب را که روی مخاطبان جهانی نیز بسیار اثرگذار است ندیده‌اند اما تپه و کوه‌های صحرا به چشمشان آمده است.

هشتگ «حب الحسین یجمعنا» به بالاترین رده در فضای مجازی می‌رسد و از آن سو فیلمی که بدون ایجاد درگیری بین سنی و شیعه از امام حسین و یارانش می‌گوید و می‌تواند نه تنها در فضای مجازی بلکه در فضای واقعی اثرگذار باشد، اینطور مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد. آن هم زمانی که در هالیوود آثار بسیاری در تحریف مقدسات و ایرانی ستیزی و اسلام ستیزی هر ساله ساخته می‌شود.

اگر جزو مخاطبانی هستید که این فیلم را به دلیل نشان دادن چهره ابوالفضل العباس (ع) تحریم کرده و ناخواسته باعث توقیف این فیلم شده‌اید، از شما می‌خواهم حتما یک بار فیلم را ببینید. تا متوجه شوید ابوالفضل تا چه حد تاثیرگذار و دیدنی به تصویر کشیده شده است.

نشان ندادنِ چهره امام حسین (علیه السلام) و دیگر امامان معصوم قطعا یک خواست جمعی، بدیهی و یک امر نانوشته است. آن هم نه فقط به دلیل مقدس بودن ایشان بلکه به این دلیل که هیچ شخصی نمی‌تواند عواطف شگرفِ چهره امام و دردی که در دل ایشان بود را بازسازی کند. اما به دوستان مذهبی می‌گویم با نشان ندادنِ دوست‌داران و یاران امام حسین چگونه می‌توان عاشورا را که عمیق‌ترین پدیده فرهنگی و تاریخی است نشان دهیم و در عین حال مخاطبان جهانی را برانگیزیم؟

یکی از زیباترین نشانه‌های فیلم نیز استفاده از زنگوله‌ای است که نمادی از بشارت حضرت مسیح(ع) است و قیام امام حسین را در فرم سینما ادامه ای از این بشارت معرفی می‌کند.

قطعا تنها کارگردانی می‌تواند ابوالفضل را نشان دهد که از تخیل و اتصال خوبی برخوردار باشد و تکنیک و فرم سینما را هم به خوبی بشناسد. اگر کارگردانی بتواند به خوبی از پسِ این کار بربیاید و حتی شده برای لحظاتی ما را به ابوالفضل العباس نزدیک کند قطعا شایسته تقدیر و حمایت است.

ناگفته نماند که ابوالفضل در فیلم رستاخیر به معنای کامل کلمه باورپذیر و قابل عشق‌ورزیدن است. با بازیگری که با عمق جان‌اش این شخصیت بزرگ را درک کرده و با احساسی عمیق از عهده آن برآمده است. برای همه ما که عباس را با صفات وفاداری به امام، شجاعت و شهادت‌طلبی و خشم بر دشمن شناخته‌ایم، عباسِ روایت شده از سوی احمدرضا درویش بسیار آشناست و خلاصه‌ای از همه این صفات به زیباترین شکل ممکن است. ناگفته نماند که ابوالفضل جمعا چند دقیقه در فیلم حضور دارد اما همین زمان اندک هم بسیار تاثیرگذار است.

بهتر است فرهنگ سینمایی خود را بالا ببریم و اینگونه تصور نکنیم که بازیگری که نقش ابوالفضل را بازی کرده باید بعد از این در زندگی کاری و شخصی‌اش در معصومیت قدم بردارد. قطعا مخاطبان می‌توانند تفاوت بازیگری را با آنچه در بیرون از فیلم می‌گذرد درک کنند.

نقد فیلم رستاخیر

اینگونه باورپذیر ساختن این شخصیت بزرگِ دینی و تاریخی قطعا برای ایجاد الگوسازی برای نسلی که چشم‌اش به «دیدن» عادت کرده است، موضوعی بسیار حیاتی و مهم است. در اینجا ذکر یک مقایسه واجب می‌شود.

در سریال مختارنامه ساخته نسبتا خوب داوودمیر باقری قسمتی وجود دارد که ابوالفضل العباس را به تصویر می‌کشد. این قسمت هرگز در رسانه ملی نشان داده نشد و چه خوب که نشان داده نشد. نه به خاطر اینکه چهره این شخصیت را به تصویر کشید بلکه به خاطر آنکه بسیار بد، بدون حس معنوی و بدون تکنیکِ درستِ بصری به تصویر کشید.

فرق بزرگی میان این دو وجود دارد و قشر مذهبی باید این را درک کند. البته قطعا بسیاری از طیف مذهبی با توقیف این فیلم مخالف هستند چرا که می‌دانند این توقیف درباره یک فیلم ضد ملی و ضد دینی نیست بلکه درباره یکی از دینی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.

نقد فیلم رستاخیر

از تکنیک تا تفکر

می‌توان به جرات گفت که فیلم رستاخیر نه تنها تکمیل کننده فیلمِ «روز واقعه» است بلکه بسیار مهیج‌تر، عمیق‌تر و تاریخی‌تر از آن ساخته شده و قدمی بسیار روبه جلو محسوب می‌شود.  امام حسین در فیلم روز واقعه یک غایب حاضر است که به شیوه‌ای تاثیرگذار ندای خود را به گوش کسانی که از قافله جدا مانده‌اند می‌رساند. اما رستاخیر در دل رویداد است، در دل عاشورا.

رستاخیر دیر به واقعه نمی‌رسد و دورخیزش از زمان جانشینی یزید است. نسخه عربی فیلم بسیار باکیفیت بوده و زبان عربیِ شخصیت‌ها بسیار جان‌دار و تاثیرگذار از کار درآمده‌اند. در واقع همه تلاش بر این بوده که اثر با زیباترین صداهای عربی دوبله شود. مایلم این فیلم را با زبان اصلی فارسی و حتی انگلیسی نیز ببینم و تاثیرات مختلف زبان را دراین‌باره مشاهده کنم. پیش‌بینی‌ام این است که زبان عربی بسیار بهتر از دوتای دیگر می‌تواند زبان این قصه باشد.

احمدرضا درویش به روشی هوشمندانه زاویه دید دانای کل را کنار می‌گذارد و با زاویه دیدِ «بٌکَیر ابن حر ریاحی» تاریخ را بازگو می‌کند. در واقع همه چیز از نگاه او دنبال می‌شود. بازیگریِ آرش آصفی در این نقش، یکی از بهترین بازی‌های سینمای ایران است. گریم چهره‌ی او همچون دیگر گریم‌های بسیار خوب شخصیت‌ها در این امر نقش بسزایی دارد. بکیر شخصی است که کوچک‌ترین شناختی نسبت به امام حسین و یاران‌اش ندارد اما از طریق علامت‌ها، نشانه‌ها و ماجراهایی که به چشم خود می‌بیند به این شناخت دست پیدا می‌کند.

زیبایی این زاویه دید این است که می‌تواند ما را نیز پا به پای خود به این شناخت دوباره بکشاند. رستاخیر با نمادپردازی‌های قدرتمند، توانسته در کنار دنیای واقعی و عینی، جهانِ ذهنی بکیر ابن حر ریاحی را نیز به تصویر بکشد. احمدرضا درویش با دقت و وسواس به تخیل پرداخته تا بتواند حس و حال بکیر ابن حر را به زبان تصویر به ما نشان دهد؛ تخیلی وفادار به واقعیتِ متعینِ تاریخی

نقد فیلم رستاخیر

در واقع در کل اثر، نمادها و نشانه‌ها چنین کارکردی دارند. حامله بودن اسبی که بکیر به غنیمت برده است نشانه‌ای از زایشِ چیزی غریب در خودِ بکیر است. اسبی که به شیوه‌ای غافلگیرکننده راه درست را به بکیر نشان می‌دهد و در نگاه من دقیقا همان اسب معروف در تابلوهای معروف استاد فرشچیان است.

چادرهای سبز، پرچم‌های سرخ و دیگر اشیای موجود در میدان جنگ نیز به هیچ عنوان دکور نیستند بلکه در تصویر، گویی جزئی از تاریخ صحنه عاشورا محسوب می‌شوند. یکی از زیباترین نشانه‌های فیلم استفاده از زنگوله‌ای بوده که نمادی از بشارت حضرت مسیح(ع) است. معنای قیام امام حسین را در فرم سینما ادامه ای از این بشارت معرفی می‌کند.

البته برای کارگردانی که آرزو داشته است اثری درباره امام حسین در کارنامه کاری و هنری خود داشته باشد چنین نشانه گذاری‌های دقیقی باید هم اتفاق بیفتد. دوربین احمدرضا درویش به هر چیزی دقت دارد حتی به نحوه مردنِ معاویه. درویش که نویسنده فیلم هم هست، با چند دیالوگ و تدوین موازی در صحنه ابتداییِ فیلم، مرگِ معاویه و شخصیت واقعی او را به ما نشان دهد.

نقد فیلم رستاخیر

فیلم در کنار دیالوگ‌گویی‌های خوبش که ابدا تصنعی نیستند، به موقع نیز سکوت می‌کند. سخنان موجز و تاثیرگذار امام حسین علیه السلام در کنار خانه خدا به نمایی از خلوتِ بکیر برش می‌خورد. این مثالی از تدوین فوق‌العاده فیلم رستاخیز است که با تدوین‌گریِ طارق انور(تدوین‌گر هندی-بریتانیایی) به نمایشی درخشان تبدیل شده است. صداگذاری‌ها نیز به همین اندازه دقیق هستند.

موسیقی حماسی-تراژیکِ استیون واریک (موسیقی‌دانِ بریتانیایی) به عنوان روحِ اثر در دل فیلم خودنمایی می‌کند. یک موسیقی‌ که مثل فیلم محمدرسول اللهِ مصطفی عقاد جنسِ عربی ندارد اما با فضای کربلا بیگانه نیست. جالب است که سرمایه‌گذاران کویتی و انگلیسی فیلم در کنار تقی‌علیقلی‌زاده، تهیه کننده ایرانیِ فیلم قرار گرفته‌اند و تا این حد بااعتقاد و با وسواس کار را جلو برده‌اند.

قطعا استفاده از عوامل خارجی اگر به درستی و با کارگردانی زبده همراه شود نه تنها اثر را به یک فرم غربی تبدیل نمی‌کند بلکه تکنیک را بیش از پیش ارتقا می‌بخشد. فیلمبرداری درخشان حسین جعفریان و تکنیک عوامل ایرانی نیز چیزی است که نباید از آن غافل شد. اما فرم و حس حماسی و معنوی فیلم قطعا در راس همه، متعلق به احمدرضا درویش است.

نقد فیلم رستاخیر

معرفیِ درخشانِ شخصیت‌ها

احمدرضا درویش تک تکِ کاراکترها را با ترفندهای خوبی معرفی و شخصیت‌پردازی می‌کند. همگی آن‌ها با کنش‌های بیرونی و تصویری به ما شناسانده می‌شوند، نه مثل اکثریت سریال‌ها و فیلم‌های ایرانیِ دینی-تاریخی‌ که گوشمان را از دیالوگ‌های بی‌پایان پر می‌کنند. ابن زیاد با سخنوری‌‌های موذیانه‌اش شناخته می‌شود. دیالوگ‌های او در دخمه‌، هنگامیکه با یارانش، مسلم بن عقیلِ در بند را دوره کرده‌اند به خوبی این دو ویژگی این کاراکترِ تاریخی را نشانمان می‌دهد.

زمانی که برای اولین بار امام حسین را از پشت سر می‌بینیم به شدت غافلگیر می‌شویم. چهره امام را نمی‌بینیم و این قطعا روش بهتری است نسبت به نورانی کردن صورت ایشان. چرا که دیدن نور کار اهل آن است و منافقان و دشمنان نمی‌توانند این نور را ببینند. به همین دلیل عدم وجود نور بسیار به باورپذیری امام کمک کرده است. سنتی که مصطفی عقاد در فیلمِ درخشان خود محمد رسول الله پایه گذاری کرد.

در واقع امام فردی خاص و در عین حال همچون دیگر انسان‌ها تصویر شده و با آنکه چهره ایشان را نمی‌بینیم اما حضور او را ولو در نماهای اورشولدر به طور کامل حس می‌کنیم. ورود ناگهانیِ ابوالفضل نیز بسیار دیدنی و شوکه کننده است و حسی به خواب رفته را در ما بیدار می‌کند.

درویش در جایی دیگر با زیرکی یک بازیگرِ یکسان، یعنی بابک حمیدیان را برای دو نقشِ یزید ابن معاویه و عبیدالله بن زیاد می‌گمارد و این بازیگر نیز به شیوه‌ای جسورانه و به خوبی از پسِ ظرایف و تفاوت‌های این دو نقش برمی‌آید. این غافلگیری‌های جالب توجه تنها در این موارد خلاصه نمی‌شود.

مخاطب در انتظار است تا هر کدام از شخصیت‌هایی را که به این برهه زمانی مربوط می‌شوند ببیند و دقیقا در زمانی که عواطف در اوج است متوجه می‌شود که آن‌ها چه کسانی هستند. اطلاعات به شیوه پرتاب شده‌ای به ما داده نمی‌شود و اشخاص قرار نیست فورا اسمشان آورده شود تا بدانیم که کیستند.

مسلم ابن عقیل فرستاده امام حسین یکی از این غافلگیری‌ها است با محوریت معرفیِ تدریجی در فیلمنامه. درویش با ریتمی خیره کننده از دل تدوین‌های موازی قصه را جلو می‌برد و احساساتِ متضاد آدم‌ها را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد. زمانی که ابن زیاد در اوج احساسِ غرور و پیروزی است، بکیر ابن حر در حسی از ترس و تردید به سر می‌برد.

نقد فیلم رستاخیر

بهادر زمانی نیز با چهره‌ای شناخته نشده و دست‌نخورده به زیبایی نقش عباس را ایفا کرده است. در واقع ابوالفضل العباس یک انسان عاشق بود که احمدرضا درویش با هوشمندی کامل می‌تواند از همان ابتدای فیلم در یک نمای کوتاه ذره‌ای از این عشق عمیق را نسبت به امامِ زمانش نشان دهد. زمانی را که امام می‌خواهند بر زین اسب بنشینند و نگاه و رفتار متواضعانه ابوالفضل را به یاد بیاورید.

پس از آن نوبت به معرفی عمر ابن سعد، حر ریاحی می‌رسد. در ریتمی فوق‌العاده و در کمترین زمان، عمر ابن سعد و دوستی طولانی‌مدت‌اش با حر ریاحی به ما معرفی می‌شوند. به نظرم  این حر و این عمر ابن سعد با بازی‌های فرهاد قائمیان و حسن پورشیرازی بهترین عمر ابن سعد و حر در سینما و تلویزیون ایران محسوب می‌شوند.

در صحنه زیبا و مهیج مسابقه اسب‌سواری و پرش نیز به باورپذیرترین شکل ممکن، دو رابطه پدر و پسری بکیر و حر و از آن سو ارتباطِ حفص (پوریا پورسرخ) و عمر ابن سعد به تصویر کشیده می‌شود و ما مطمئن می‌شویم که این روابط بستری دراماتیک را در انتهای فیلم ایجاد خواهند کرد. درویش در نیمی از فیلم بذری را با قصه‌گوییِ خاص و دقیق خود می‌کارد و در نیمی دیگر آن‌ها را درو می‌کند. ما همگی در نیمی از فیلم در انتظار طوفانی بزرگ به سر می‌بریم که در حال بزرگ شدن است و در نیمی دیگر خودِ طوفان را نظاره می‌کنیم.

نقد فیلم رستاخیر

درباره حر می‌دانیم که قرار است به حق بازگردد. می‌خواهیم نحوه این اتفاق را ببینیم و این آخرین توبه به گونه‌ای رخ می‌دهد که به جانمان می‌نشیند. یکی دیگر از این معرفی‌های جذاب متعلق به یزید است. احمدرضا درویش هنرمندانه به سراغ جزییات می‌رود. او به شیوه‌ای غیرمستقیم، نفاق و خباثت درونی یزید را به ما می‌شناساند.

اولین نماهایی که از یزید می‌بینیم زمانی است که او می‌خواهد بکیر را به عنوان فرستاده خود اندکی مورد پرسش قرار دهد. اینطور به نظر می‌رسد که او از علوم دینی به خوبی خبر دارد و در سخن‌وری هم کم نمی‌آورد. درویش صبر می‌کند تا به موقع یزید را شخصیت‌پردازی کند. در میزانسنی فوق العاده با صحنه‌آراییِ غیرمنتظره، دقیقا زمانی که یزید برهنه شده، شخصیت واقعی‌اش برای بکیر آشکار می‌شود.

نقد فیلم رستاخیر

این صحنه به یکی از تلنگرها برای بکیر تبدیل می‌شود. تلنگری که در ادامه به خوددرگیری‌های بیشتری می‌رسد. در این سکانس دقیق و تاثیرگذار، قبل از دیالوگ‌ها با کنش‌های یزید سر و کار داریم. با این پرداخت جزیی نگرانه و متفاوت که کلیشه‌ها را در می‌نوردد، تمام یزیدهای قبل از این در دیگر فیلم‌های ایرانی به چالش کشیده می‌شوند.

تمام عناصری که در این صحنه وجود دارد، از جمله آب، کاسه شراب و پریشانی‌موها و حتی برهنگی، هم در معنای اصلی و ظاهری خود به کار رفته‌اند و هم حالات درونی یزید و بکیر را به تصویر می‌کشند و چیزی عمیق‌تر را در ناخودآگاه مخاطب ایجاد می‌کنند. این ظرافت‌های فرمی باعث شده که فیلم رستاخیز به بهترین فیلمی که درویش تاکنون ساخته است تبدیل شود.

نقد فیلم رستاخیر

زنان فرصت زیادی برای بروز ندارند اما این کم‌حضوری زنان به معنی بی‌اثر بودنشان نیست. ما چهره دختر و همسر حر را در یک تدوین سریع و برای چند ثانیه می‌بینیم اما باورشان می‌کنیم؛ ریتمی که نشان از هوش بالای فیلمساز دارد و وقتمان را تلف نمی‌کند. خواهر مسلم حضور چشمگیری ندارد اما اثرگذار است.

در واقع ما با یک اثر مردانه روبروییم که می‌شود حضور زنان را در پسِ آن حس کرد. وقتی زن به بکیر ندای جنگ می‌دهد و غایب می‌شود ما این از خودگذشتگی و سلحشوری زنانه را به اندازه خنجر کشیدن‌های بکیر حس می‌کنیم.

عاشقی کردن‌های بکیر به این زنِ دست‌نیافتی چه بسیار ملایم و جسورانه است و به دل می‌نشیند. مهتاب کرامتی نیز حضوری کوتاه دارد اما پاک‌دستیِ بکیر در مواجهه با اوست که برایمان روشن می‌شود. حضرت زینب سلام الله علیه نیز در پلانی بسیار کوتاه، بدون هیچ مقدمه‌ای حاضر می‌شود.

گویا باید وجود ایشان را در فیلم‌های پساعاشورایی ببینیم و امید داشته باشیم که احمدرضا درویش یا شخصی دیگر بتواند گوشه‌ای از این شخصیت عجیب تاریخی را به تصویر بکشد. اتفاقی که در این فیلم نیفتاد و با این حجم از کاراکترها، انتظاری هم نمی‌توان داشت.

نقد فیلم رستاخیر

شور و شعور

کار بزرگتر فیلم نشان دادن منطق و برهانِ اعلای امام حسین و یاران‌اش در کنار مظلومیت آنها است. فیلم هم شور را نشان می دهد و هم شعور را. این روایت هم برای کسانی که از این واقعه چیزی نمی‌دانند و هم برای کسانی که می‌دانند، تکان‌دهنده است و منطق امام حسین را در این میان آشکار می‌کند. اینکه چرا امام به همراه خانواده و اهل بیت‌اش ناچار شدند دست به این قیام بزنند.

فیلم نشان می‌دهد که چرا سرخ‌پوشان یزیدی ناحق هستند و چرا سبزپوشان بر حق‌اند. فیلم رستاخیز حکم یک روزشمار سینمایی را دارد که به خوبی توانسته روز به روزِ رخدادهای نزدیک به عاشورا و حوادث کلیدیِ آن را برای ما دراماتیک کند. بدون آنکه مخاطبان را به هر آنچه تا قبل از این می‌دانستند حواله دهد. به همین دلیل است که فیلم بهترین انتخاب ممکن برای یک فرد خارجی است که می‌خواهد قسمتی از حقیقت قیام امام حسین را درک کند.

به طور خلاصه می‌توان گفت که فیلم رستاخیز تلفیق درخشانی از صداقت تاریخی، تکنیک قوی و برانگیختگی احساس است. این مورد آخر را نمی‌توان در فیلم پرخرج محمدرسول الله از مجید مجیدی شاهد بود. درحالیکه فیلم رستاخیز پر از صحنه‌های تکان‌دهنده است که از آن جمله می‌توان به صحنه سرگردانی بکیر، ابن زیاد و همراهانش در طوفان، میزانسن تکان‌دهنده کشته شدن ابولفضل العباس با آن چرخش مرثیه‌وارِ دوربین و پلانِ حلقه دشمن به دور امام اشاره کرد. درحالیکه گمان می‌کنیم فیلم به اتمام رسیده شاهد اسب رمیده در بیابان هستیم، تلخی خیانت کوفیان باید آخرین مزه‌ای باشد که زیر زبانمان باقی می‌ماند.

کاش اکثریت موافق با فیلم، این‌بار برای اکران فیلم تجمع کنند و مسئولان وزارت ارشاد انصاف و عدالت را اجرا نمایند؛ بدون اعتنا به اعتراضات کوچک. تا فیلم رستاخیز بالاخره در کل ایران به اکران درآید و مخاطبان تشنه خود را سیراب کند. در این زمان قطعا یکی از مخاطبانی که برای بار دوم به تماشای فیلم می‌نشیند من هستم.

.کپی شد https://vgto.ir/1e5

دیجیاتو آپارات...
ما را در سایت دیجیاتو آپارات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس قلی بزرگی بازدید : 471 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:40

خبرنامه